پردۀ اول زمان: حوالی سال ۷۷ مکان: یکی از سازمانهای دولتی کشورمون همه مصطفی رو دوست داشتیم. من بیشتر از بقیه. کلاً پسر دوستداشتنی و باصفایی بود. آدم دوستداشتنی رو هم که همه دوستش دارن دیگه. دیپلم ردی داشت و حسابدار اداره که چند سال قبلش ازدواج کرده بود. خیلی همسرشو دوست داشت. هر زمان…
سوراخ دعا رو گُم کردی برادر
دوران کودکی و به لُطف نسبتِ دور فامیلی، هرازگاهی همبازی بودیم. البته با روحیاتی کاملاً متفاوت. برخلاف من که به شهادت اطرافیان، از ابتدای تولد تا به امروز، اساساً چراغ خاموش، آروم و بیسروصدا بودم اما همبازیام پرشروشور و پرسروصدا بود. ولی هردوی ما با وجود این اختلاف بزرگ، همبازیهای خوبی بودیم. ایکاش روزی برسه…
عقده حقارت
مادر یکی از آشنایان فوت کرده بود. در این مواقع معمولاً سعی میکنم فقط در اصل موضوع (تدفین) حضور پیدا کنم و در مراسم ختم و مسجد و اینها شرکت نمیکنم. اما چون دفن مرحومه در شهر دیگری انجام شد نتونستم برم و تلفنی تسلیت گفتم. امروز متوجه شدم که مراسم ختمی در مسجد برای…
لچکم بر سرت باد !
متن زیر که نمونۀ بارز محتوای توهّمآمیز است در یک شب پاییزی سال ۹۶ توسط دوست عزیزی برایم ارسال شد: زنی نزد نادر شاه رفت و روسری خود را بر سر نادر انداخت. نادر پرسید این چه کاریست؟ زن پاسخ داد لچکم بر سرت باد! تو ولیعهد این سرزمین باشی و عربها به من تجاوز…
توهّم ما میتوانیم
فاجعه ۱۹ مردادماه ۱۳۹۳ درحقیقت یک افتضاح وحشتناک بود که مثل همیشه بازهم تحمل بخش دردناک قضیه به گردن افراد بیگناه افتاد. افتضاحی که شاید به دلیل توهّم “ما میتوانیم” بعضی متوهّمین بود. جناب آقای دکتر “مامیتوانیمنژاد” عزیز: آیا میدونی سوختگی با بنزین یعنیچی استاد؟ فکر میکنم چیزی باشه در حد سوختن با آتش…
هیتلرجان! آسوده بخواب
«اهل کاشانم» راستش همیشه بابت این عبارت، به سهراب غبطه خوردم. از یک دیدگاه، چقدر خوبه که کسی با خیال راحت بتونه بگه اهل کجاست. از شما چه پنهون، یکی از سختترین سوالاتی که ازم میشه و جواب روشنی براش ندارم اینه که بپرسن: اهل کجایی ؟ واقعیت اینه که نمیدونم اهل کجام! و اصلاً…
توهّم ایرانیزه
آوردهاند که روزی یک گوسفند و یک گاو و یک شتر از صحرایی خشک و بیآبوعلف در حال عبور بوده و هرسه هم بسیار گرسنه بودن. تااینکه از دور، بوتۀ علفی دیده شد و هرسه، خوشحال به طرف اون وعدۀ غذایی حمله کردن. ولی خوشحالیشون مدت زیادی طول نکشید. چون با اولین نگاه میشد فهمید…
حسّ خوب آرامش!
شکی نیست که شرایط جامعۀ امروز ما اونقدر سخت و پیچیده شده که همۀ شهروندان محترم نیاز به اندکی آرامش و حالِخوب دارن. مخصوصاً آقایون که بهنظرمیرسه خیلی خستهتر باشن. بنابراین در اینجا به چند روش کاملاً ایرانیزه در راستای ایجاد یک حسّخوبآرامش که جواب خودشون رو هم بهخوبی پس دادن اشاره میکنم. البته منحصراً…
کنجکاو یا کرّهخر عقدهای؟
همۀ ما از وضعیت مدهای بیمارشناسی در جامعۀ امروز باخبریم. مواردی که از این خانواده تا اون خانواده، دارای برچسبهای رفتاری متفاوتی خواهند شد. مثلاً کودک شرّ و شوری که در یک جمع مهمونی، آروم و قرار نداره و مدام درحال چهارنعل تاختن روی مبلها و پرتاب اشیاء مختلفه رو درنظر بگیرین. اگه بچۀ یک…
مرگ در ۲۵ سالگی
برای شنیدن جملات (یا دقیقتر بگم: خزعبلات) تکراری زیر نیازی نیست راه دوری بریم. فقط کافیه متولد و بزرگشدۀ کشور عزیزمون ایران باشیم تا یک عمر از زبان والدین و در راستای قربانی کردن فرزندان بشنویم که: پسرم! درس بخون تا واسه خودت کسی بشی … دخترم! درس بخون تا آیندۀ درخشانی پیدا کنی ……