سخن پایانی
بدون شک یکی از بهترین و پرطرفدارترین غذاهای ایرانی، خورشت فسنجان است. ولی متاسفانه اینجانب هیچ علاقهای به آن ندارم.
زبان شعر، یک بیان زیبا، عالی و روحنواز است و دارای طرفدارانی بیشمار، اما بنده هرگز علاقهای به آن نداشته و ندارم.
هنر تصویرسازی در نویسندگی، هنر بسیار ارزشمندی است. اینکه بتوانیم طلوع آفتاب یا وزیدن باد بین برگ درختان را در چند صفحه با جادوگری در واژهها به زیبایی توضیح دهیم. اما شخصاً اگر چنین کتابی در دست بگیرم، بیوقفه آن را زمین خواهم گذاشت.
.
قطعاً این عدم علاقۀ شخصی، صرفاً مشکل بنده بوده و هرگز به معنای بیارزشی یا بدمزه بودن آن غذا یا نحوۀ انتقال محتوا نیست. بلکه موضوع فقط در تفاوت سلیقههاست و دیگر هیج.
البته نمیدانم که این وضعیت، آیا از بیسلیقگیام نشات میگیرد یا از بیشعوریام. مهم هم نیست که بدانم. بلکه مهم این است که همیشه تلاش کردهام برای همه سلایق احترام قائل باشم حتی اگر از آن لذّت نبرم.
.
بر اساس عرایض فوق، همانگونه که اگر روزی مهمان عزیزی به منزلم بیاید و قرار باشد شخصاً برایش غذایی بپزم، قطعاً فسنجان نخواهد بود، بر همین اساس طی سالها نوشتن در محیطهای گوناگون، هرگز علاقهای به سخت کردن(پیچاندن) موضوع و مطلب نداشته و تمام سعی و تلاشم این بوده که به جای زیبایی ظاهری محتوا، پیام خود را در کمترین زمان منتقل نمایم.
.
لذا تمام تلاشم در زمان نوشتن این کتاب، پرهیز از حشو و زواید و رساندن سریع پیام اصلی و از همه مهمتر، جلوگیری از لیزخوردن خواننده در زمان مطالعۀ کتاب بود (پرهیز از تطویل و اطناب)
شاید باورش سخت باشد، اما تالیف یک کتاب پانصد صفحهای شامل کپی کردن بخشهایی از کتب دیگر همراه با اضافه نمودن بخشی از پایاننامه دانشگاهی خود و دوستانم، در کنار اضافه نمودن مقداری از ترجمۀ مقالات آنسوی آب (علیرغم ارزشمندی این کار) برایم بسیار راحتتر بود تا نوشتن این کتاب از پایه و اساس و به زبان ساده.
بارها در زمان ویرایش، تا جایی که ممکن بود حجم مطالب را کمتر کردم. بخشهایی که احساس میکردم اضافی است را حذف نمودم. هرچند بازهم از نتیجۀ کار خود راضی نیستم و فکر میکنم همچنان جای کار برای کمتر شدن صفحات را داشت.
.
.
دوستان عزیز:
نقطۀ کور قرار نیست یک اثر ماندگار هنری، ادبی و حتی مدیریتی باشد (اگر چنین قصدی هم داشتم، سوادش را نداشتم)
نقطۀ کور قرار نیست نان و آبی برایم به ارمغان آورد (همگی از وضعیت دردناک کسب درآمد از راه نوشتن کتاب باخبریم)
نقطۀ کور قرار نیست رزومهای برای آیندۀ شغلی اینجانب باشد (آخر عمری و بعد از بیستوچند سال سابقۀ کار، رزومه به چه دردم میخورد؟!)
بلکه نقطۀ کور صرفاً یک انجام وظیفهدرقبال جامعه است و دیگر هیچ.
.
اگر همۀ ما به این باور برسیم که تجربیات خود را صادقانه در طبق اخلاص گذاشته و به هر نحو ممکن به دیگران منتقل نماییم و آن را یک وظیفه برای خود تعریف کنیم قطعاً در دنیای بهتر و زیباتری زندگی خواهیم کرد.
نمیدانم تا چه حد در انجام وظیفه خود موفق بودم. بهرحال درست یا غلط، خوب یا بد، برگ سبزی بود تحفه درویش.
.
.
با احترام فراوان
سعید یگانه