با اولین سرچ در ایالتهای مختلف امریکا به قوانین عجیب و غریب مختلفی برخورد میکنیم و احتمالاً این سوال پیش میاد که خروجیِ این قوانین از مغز یک انسان بوده یا ازمابهترون؟ مثلاً:
در فلان ایالت بستن زرافه به دکّه تلفن عمومی و تیر چراغ برق ممنوعه!
در ایالت دیگه شکلک درآوردن برای سگها جرم محسوب میشه!
در جای دیگه غذاخوردن در رستورانی که دچار آتشسوزی شده ممنوعه!
در بعضی ایالتها آقایون مجاز هستن فقط ماهی یک بار خانمشون رو کتک بزنن!
در بخشی از فلوریدا آوازخوندن با مایو در کنار ساحل ممنوعه! (اصلا به همین دلیل نمیرم فلوریدا!)
و دهها قانون عجیب و غریب دیگه که البته مودبانههاش رو عرض کردم. چون در رابطه با قوانین خاص و مربوط به افعال ۱۸+ هم که الاماشاالله با انواع و اقسام افاضاتی مواجه هستیم که مرغ پخته هم از شنیدنشون قهقهه میزنه. مثلاً در فلان ایالت: برقراری رابطه خاکبرسری بین آقا و خانم در داخل فریزر ممنوع است!
در رابطه با علت وضع این قوانین عجیب در کشور امریکا، یاد نوشتهای از جناب مهندس فرهاد کاشانی افتادم که البته دسترسی به اصل نوشته ندارم ولی تا جاییکه در خاطرم هست، مضمونش اینه که امریکا کشوریست که در اون وکلا و حقوقدانان از قدرت بسیار بالایی برخوردار هستن وبارها پیش اومده که شخصی با یک حرکت احمقانه به خودش ضرر وارد کرده و با شکایت از کمپانی موردنظر و پیگیری وکلا تونسته مبالغ هنگفتی پول به جیب بزنه.
بطورمثال طرف اومده درِ ماشین رو ببنده انگشتش رفته لای در و اوخ شده! به خاطر همین اشتباه خودش اومده از خودروساز بدبخت مادرمُرده شکایت کرده و تونسته با استخدام بهترین وکلا مبلغ میلیون دلاری (چند برابر دیه کامل یک انسان مسلمان) بابت اوخ شدن انگشتش بگیره. بنابراین کاملاً طبیعیه که اون خودروساز، بعد از پرداخت این خسارت هنگفت، برای جلوگیری از نقرهداغ شدن مجدد توسط یه احمق دیگه، توی دفترچه راهنمای استفاده از خودرو، این مورد رو هم اضافه کنه:
«هنگام بستن درِ خودرو مراقب انگشتان خود باشید» !
تا بعداً کسی نتونه بابت مورد مشابه ازش شکایت کنه. و اگر این موضوع چندبار تکرار بشه احتمالاً تبدیل به یک قانون به شرح زیر خواهد شد:
«در ایالت … گذاشتن انگشت لای درِ خودرو هنگام بستن در ممنوع است»!
به همین علّت، امروز میبینیم که دفترچه راهنمای خودرو در آمریکا معمولا بیشتر از ۲۰۰ یا ۳۰۰ صفحه ضخامت پیدا کرده و روزبروز هم بر قطرشون افزوده میشه که لابلای موارد مرتبط با استفاده از خودرو، کلّی جملات بدیهی رو شاهد هستیم مثل:
هنگام استفاده از شیشهبالابر، گذاشتن انگشت لای شیشه ممنوع است!
درست کردن قهوه توسط قهوهجوشِ خودرو به هنگام رانندگی ممنوع است!
و احتمالاً به زودی هم شاهد این موارد خواهیم بود:
ورود به استخر و آبتنی با خودرو ممنوع است!
پهن کردن رختخواب و خوابیدن جلوی خودروی درحالحرکت ممنوع است!
و …
به فرمودۀ جناب مهندس کاشانی، چندسال قبل در امریکا خانومی که یک خودروی کاروان خریده بود بعد از فعال کردن کروز کنترل، صندلی راننده رو ترک کرد و رفت قسمت عقب برای درست کردن قهوه! که باعث ورود این خودرو به داخل باقالیها شد و سرانجام هم موفق شده با پیگیری یک وکیل کارکشته، مبلغ هنگفتی از سازندۀ بدبخت خودرو به عنوان غرامت بگیره! بنابراین از فردای اون روز در دفترچه راهنمای این خودرو احتمالاً این متن هم اضافه میشه:
راننده گرامی. کروز کنترل خودرو با سیستم اتوپایلوت هواپیما هیچ تشابهی ندارد! بنابراین خواهشمندیم برای درست کردن قهوه، ابتدا خودروی خود را متوقف کرده و سپس به قسمت عقب خودرو تشریف ببرین!
یا مورد دیگه اینکه احتمالا یه بنده خدایی که از زحمت “سنگینی عقل” بیبهره بوده اومده با خودش یک شیر (منظور حیوان است نه شیر خوردنی) به سینما برده تا باهم فیلم ببینن! که طبیعتاً باعث ایجاد مشکلات کوچکی(!) شده و تعدادی از شهروندان غیور امریکایی تونستن بابت ترسیدنشون از صاحب سینما غرامت بگیرن. برای همین هم این قانون در ایالت مربوطه وضع شده: آوردن شیر به داخل سینما ممنوع بوده و جرم محسوب میشود!
فکرمیکنم نیازی به توضیح اضافه نباشه. البته (با اجازه حقوقدانان) این رو هم به بیان ساده عرض کنم که در قوانین مجازات اسلامی خودمون هم تا حد زیادی همین قضیه وجود داره و درمجموع باید جرم در قانون تعریف شده باشه. مثلاً تا همین چندسال قبل، برای استعمال موادمخدر از نوع شیشه، تعریف جرم انجام نشده بود (الانو نمیدونم)
درمجموع شکی نیست که وضع قوانین در هر منطقهای با رفتارهای مردم اون جامعه رابطۀ مستقیمی داره. بهرحال امریکا کشور مهاجرهاست و انواع و اقسام فرهنگهای متفاوت از هفتاد و دو ملت رو میشه در اون دید و قطعاً نمیشه فرهنگ و رفتار مردم اونجا رو با کشوری مثل سوئیس مقایسه کرد. پس شاید بشه گفت بسیاری از قوانین خندهدار اونجا پیرو رفتارهای احمقانۀ بخشی از مردم وضع شده و بدیهیست که این بخش کوچکی از مردم، به علت وسعت و جمعیت زیاد امریکا، خودبخود تشکیل یک جامعه آماری قابل توجه رو خواهد داد.
البته تمام این روضههایی که خوندم فقط مقدمهای بود که برسم به اصل موضوع. یعنی این قانون معروف در ایالت فلوریدا که از وقتی خوندمش راه خونه رو گم کردم!
«در ایالت فلوریدا هرنوع رابطه ج.ن.س.ی با جوجهتیغی ممنوع است»!
در بهترین حالت بهنظرمیرسه که این قانون برای کنترل بیشتر مبتلایان به بیماری زوفیلیا (رابطه با حیوانات) وضع شده. ولی چیزی که نتونستم بفهمم اینه که اگه شخص مبتلا به این عارضه، قصد شومی نسبت به جانوران بیزبون داشته باشه، حالا چرا جوجهتیغی؟! بخدا حیوونای لطیفتری هم وجود دارن! مخصوصاً عبارت “هر نوع رابطه” در این قانون واقعاً برام غیرقابل هضمه. مگه برای ایجاد یک رابطۀ خاکبرسری با جوجهتیغی چه پوزیشنهای مختلفی میتونه تعریف بشه که همۀ اونها ممنوع شده؟!
خلاصه اینکه خراب اون شخصی شدم که برای اولین بار دست به این اقدام متهوّرانه زده. خسته نباشی پهلوون!
با اجازه از محضر حضرت حافظ و بزرگترا:
.
غـلام هـمّـت آنـم کــه زیــر چــرخ کبــود
ز هـرچـه رنـگ تعقّـل* پذیـرد آزادســت!
.
* (البته اصل این عبارت در تمامی اسناد تعلّق است)