درباره

حرف تازه‌ای نیست جز اینکه همون سعید قبلی هستم که هنوزم آدم نشدم.

 

 

همون وبلاگ‌نویسِ پیرِ سال‌های نه چندان دور که موقع نوشتن، قاتل شکلات تلخم و خروجی کارم میشه خزعبلات وبلاگ شوکولاگ

 

همچنان مثل سابق علاقه‌ای به دیده شدن در محیط اینترنت ندارم، پس در اینجا هم مثل همیشه کمترین نشونه‌هایی از سئو و هرچیزی مربوط به «دیده شدن» نخواهید دید.

 

هنوزم چای تلخ رو از نوشیدنی‌های بهشتی می‌دونم

 

و همچنان مثل خر سیگار می‌کشم!

 

و هنوزم هیچ چیز رو در دنیا جدی نمی‌گیرم (کتف راستم از کار افتاد خداشاهده)

 

پس چیزی عوض نشده جز اینکه:

به دلایلی به مدت طولانی از محیط اینترنت خداحافظی کردم، ولی متاسفانه به دلیل درگیرشدن با نوعی بیماریِ همراه با خانه‌نشینیِ اجباریِ طولانی مدت، ترجیح دادم از سر بیکاری، شوکولاگ رو دوباره راه‌اندازی کنم.

 

دو سال قبل کتاب «نقطه کور» بنده منتشر شد که در حد توان، بصورت رایگان بین اطرافیان توزیع کردم. تمام مطالب این کتاب رو طی بیست بخش در شوکولاگ بازنشر کردم (بیست پست اول شوکولاگ مربوط به همین کتابه) تا عزیزانی که تمایل دارن بخونن. شاید دسته جمعی رستگار شدیم. اگر هم نشدیم به درک!

 

چهار داستان کوتاه نسبتاً معروفم (بر اساس بازخورد چندسال قبل دوستان) رو هم در اینجا بازنشر دادم.

 

بقیه مطالب (از پست بیست و پنجم به بعد) همون خزعبلات همیشگیه

 

تاکید مهم: نه اینستا دارم نه صفحه آپارات و نه هیچ چیزی بجز شوکولاگ. بنابراین هر محتوایی با اسم و نشان مشابه اینجانب در اینترنت، هیچ ربطی به بنده ندارد.

 

درنهایت از اینکه می‌خونین و وقتتون رو با اباطیل و خزعبلات حقیر تلف می‌کنین ممنونم.

 

ضمناً بر اساس اینکه از بچگی هیچ علاقه‌ای به «خاله‌بازی» نداشتم و طبیعتاً ذهنم رو درگیر بحث‌های صد من یه غاز نمی‌کنم و همیشه حق رو به طرف مقابل میدم(!) بنابراین امیدوارم تایید نکردن کامنت‌ها رو از طرف بنده ببخشید. قطعاً همگی رو می‌خونم و درصورت داشتن نشانی، پاسخ خواهم داد.

 

مثل همیشه دوستتون دارم. هرچند به روی خودم نمیارم 🙂